از دکترم خواستم ۱ قرص بهم بده که از احساساتم کم کنه و این قدر حساس نباشم.
اسمش تری فلوئوژرازینه!
الآن ۱ هفتست که میخورم.
اما راستش هنوز هیچ تاثیری نکرده.
هنوز احساسات داغ داغ درون گچ پژ میجوشه!
آره.خنده داره که آدم قرن ۲۱ میخواد احساس نداشته باشه و مثل ۱ تیکه سنگ زندگی کنه.
اما گریه دار هم هست که احساسات من باعث رنج هر روزمه.
فعلا که تاثیری نمیبینم،اما امیدوارم تاثیر کنه و من از حساسیتم کم شه.
ای احساسات لعنتی سمج!!
چه کار کنم...؟
گچ پژ نوشت:فعلا بزرگترین دغدغه ی زندگیم اینه که اینقدر احساساتی نباشم.چون نه دیگران لیاقت دارن و نه زندگی ارزششو.نمیدونم شاید 1 روز پشیمون بشم.اما فعلا این خواستمه...
ببین کار آدما به کجا رسیده...و این یعنی پایان کار عشق...
عمرا نشه.آدمای احساساتی تا ته عمر درگیر هدیه این که خدا بهشون داده.عمرا...
نوچ...با قرص چیزی درست نمیشه...