و پیروزی نزدیک شد...
آن هنگام که خواستم و اراده کردم...
آن هنگام که امیدوار شدم...
آن هنگام که خواستم "من" تعیین کننده باشد...
آن هنگام که معتقد شدم "پایان شب سیه،سپید است"...
آن هنگام که "اندکی صبر،سحر نزدیک است" را شنیدم و به انتظارش
ماندم...
آن هنگام که فهمیدم خیر بر شر غالب است و هنگامی که پیروزی آمد با تمام
وجودم حسش کردم...
و جز در راه نیک،قدمی برنخواهم داشت...
امیدوارم